تحلیل زبان بدن پزشکیان و ثابتی

تحلیل زبان بدن: از حالت انقلابی پزشکیان تا حالت بازجویانه‌ی ثابتی

بابک مجیدی، انصاف نیوز: محسن عبدالهیان متخصص زبان بدن درباره زبان بدن پزشکیان و امیرحسین ثابتی در برنامه‌ی جهان آرا می‌گوید مسعود پزشکیان کاملا آگاه نسبت به برنامه و حالت تهاجمی مجری رفتار کرد ولی از رفتار کنترل شده او سورپرایز شد چون احتمال حملات تند و هجومی‌تر را می‌داد.

در عین حال رفتار او مثل یک انقلابی عاقلانه بود و مثل مجری برنامه یک انقلابی متعصبانه و کورکورانه نبود. او همچنین می‌گوید حالت رفتار ثابتی به گونه‌ای است که در موقع طرح سوالات شبیه به بازجوها رفتار می‌کند و حالت نفرت در او وجود داشت. اما پزشکیان رفتاری از خود نشان داد که گویی کاملا از خودش اطمینان کامل دارد.

تحلیل زبان بدن

در روزهای گذشته مسعود پزشکیان وزیر سابق بهداشت دولت اصلاحات و همچنین نماینده ادوار مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با برنامه‌ی جهان آرا با اجرای امیرحسین ثابتی به گفتگو نشست.

انصاف نیوز بعد از انجام این گفت‌وگو به سراغ محسن عبدالهیان متخصص تحلیل رفتاری زبان بدن و صورت رفته است تا زبان بدن مسعود پزشکیان به همراه امیرحسین ثابتی را تحلیل کند. خلاصه این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

تحلیل شما از گفت‌وگوی آقای پزشکیان در برنامه ی جهان آرا چیست و زبان بدن ایشان را شما چطور تحلیل می کنید؟

در وهله اول باید عرض کنم، اگر ما فقط زبان بدن آقای پزشکیان را تحلیل کنیم، شاید خیلی اتفاق خاصی نیافتد. مجری برنامه جهان آرا، چون به نوعی گرایش خاص سفت و سخت دارد، این تعصب در او هست. من به بد و خوب آن کاری ندارم. به هر حال برنامه یک تعصبی بر روی گرایش خود دارد و چون مجری هم کارشناس و هم مجری هستند، متقابلا باید کنش و واکنش با آقای پزشکیان را با هم بررسی کنیم.

تحلیل زبان بدنچیزی که من می‌بینم این است که به نظرم این نشست اتفاق جالب توجهی بود و در مصاحبه‌ای که انجام شد، اولین مورد این بود که هردو نفر داشتند چیزی را پنهان می‌کردند (دست‌های گره شده آقای پزشکیان و یک دست گاهی پنهان مجری یکی از مشخصه‌های این پنهان‌کاری بود).

آن هم برنامه‌ریزی بود که از قبل برای این برنامه انجام شده بود. یعنی به نوعی هر دو یعنی آقای پزشکیان و امیرحسین ثابتی مجری برنامه می‌دانستند که دارند برای یک دلیل خاص این برنامه را اجرا می‌کنند. و به نظرم  این هم به یک نیت خیر و آن به نوعی خیز برداشتن برای تهییج مردم برای انتخابات بود. این نیت، در همه‌ی دنیا یک امر طبیعی است.

من دیدم آقای پزشکیان در بخش‌هایی به درماندگی می‌رسیدند. البته این درماندگی واژه‌ای است که در بحث زبان صورت و بدن از آن استفاده می‌کنیم و به آن معنا نیست که فرد واقعا درمانده شده است. حرکتی که سر روی دست گرفته می‌شود یعنی وزن سر روی دست می‌افتد و یا سر بین دست‌ها گرفته می‌شود، به این حرکت درماندگی می‌گوییم.

تحلیل زبان بدناین جا جایی است که ممکن است طرف خسته باشد. حتی چون مسائلی را انقدر می‌داند که حالا بخواهد توضیح دهد، خیلی طول می‌کشد و جایی برای گفتن نیست، به همین دلایل ممکن است این حالت‌ها پیش بیاید.

از این موضوع من می‌خواهم یک نتیجه بگیرم. این نتیجه نشان می‌داد آقای پزشکیان شاید خیلی تمایل به بحث انتخابات و ورود به این مقوله را نداشت، اما برای مصلحت نظام، کشور و انتخابات قبول کرد به این عرصه در این برهه ورود کرده و برای آن تلاش کند.

این برداشتی است که من از رفتار آقای پزشکیان کردم. اما نه اینکه بگویم ایشان اصلا نمی‌خواست در این نشسست حضور داشته باشد. آقای پزشکیان خیلی حرف برای گفتن داشت. خوشبختانه حرف‌هایش را با صراحت گفت، مجری هم خیلی خوب استقبال کرد و خیلی هم خوب دم به دم آقای پزشکیان داد که این بحث ادامه پیدا کند.

عملا می‌توانم بگویم این مصاحبه شوی تبلیغاتی خیلی خوبی برای انتخابات بود. واقعا تحریک کننده و تهییج کننده بود. خیلی از مسائلی که خیلی‌ها را می‌توانست به این نتیجه برساند که من نمی‌خواهم رای بدهم، این برنامه می‌توانست هدفی که داشتند را به نتیجه برساند، خیلی تحت تاثیر قرار بگیرند که بیایند دوباره در گود انتخابات وارد شوند.

از نظر شما در این مصاحبه، زبان بدن آقای پزشکیان در چه سطحی است؟ شما چه نمره‌ای به ایشان می‌دهید؟

من نمره عالی نمی‌توانم به ایشان بدهم. به خاطر همان حرکات درماندگی که مشخص بود. امیدوارم شما تعریف آن را متوجه شده باشید و این تعریف بیاید. یک وقت قصد جسارت به کسی نیست. این واژه‌ی قشنگی نیست اما اصطلاح است.

با توجه به استفاده از آن‌ها نمی‌توانیم بگوییم زبان بدن پرفکت و عالی و بی نقص بود. به عنوان کسی که این همه سال در زمینه‌ی سیاسی و دیپلماسی تجربه دارد، یک مقدار خسته بودن ایشان را می‌رساند و این مسئله را به عنوان یک نقطه ضعف در زبان بدن می‌توانیم ببینیم. اما به نظر من آقای پزشکیان به طور کلی خوب ظاهر شدند.

از کدام بخش‌های این مصاحبه لذت بردید؟ کدام رفتار زبان بدن آقای پزشکیان شما را تحت تاثیر قرار داد؟

در جاهایی آقای پزشکیان با اینکه بر روی صورتشان ماسک داشتند اما در موضوعی ندیدم روی آنچه که تاکید داشتند هیچوقت با نفرت صحبت کنند. ایشان وقتی تاکید می‌کردند فقط با خشم صحبت می‌کردند.

رابطه‌ی بین تاکید و خشم این است که خشم یعنی اراده‌ی انسان. وقتی خشم را در انقباض عضلات و بدن می‌بینیم که در دست ایشان زیاد و در چهره‌شان هم با اینکه ماسک داشتند دیده می‌شد، یعنی اراده و جدیتشان روی موضوعی بدون تعصب، یعنی عاقلانه و معقول فکر کردن و سازنده دنبال موضوعی بودن است.

ایشان خیلی کمتر گارد گرفتند و این خیلی رفتار حرفه‌ای بود. ما دوبار دیدیم که ایشان دست به سینه شود و گارد بگیرد. حتی یک جایی عقب نشینی هم می‌کردند که ما به این «عقب نشینی معنادار» می‌گوییم. یعنی عقب نشینی که همراه با دست به سینه نشستن باشد، ربطی به موضوعی نداشت که بخواهند آن را پنهان کنند.

مشخص است که در این مدت ایشان اراده ای بر روی تفکرات خودشان داشتند و با همان اراده کارش را انجام داده است. درست، اشتباه یا هرچه که بود، حد توان فکری ایشان همین بود و هرکسی هم همین است.

من کارشناس سیاسی نیستم که بگویم ایشان کارش خوب یا بد بوده است. فقط این را می‌توانم بفهمم کاری را که انجام داده بدون تعصب بوده و الان هم خیلی محکم و بااراده درباره‌ی آن حرف می‌زند و این یعنی سلامت فکری درباره‌ی کسی که کار خودش را انجام داده است.

در چهره‌ی مجری یک جاهایی نفرت را دیدیم. این نفرت یعنی تعصب. وقتی پای تعصب وسط می‌آید، عملا منطق باید دست و پایش را جمع کند و خیلی جاها آن کسی که تعصب نشان می‌دهد باید دنباله‌روی کند.

کسی که تعصب دارد یعنی در یکسری جاها یکسری چیزها را نمی‌داند اما چون افراد دیگری می‌گویند پس اوکی است. آقای پزشکیان این را نداشت. مجری هم البته حق داشت. بالاخره ایشان خیلی جوان هستند و تجربه‌ی آقای پزشکیان در این زمینه خیلی بیشتر است.

به نظرم آقای پزشکیان این برتری را داشت که هر صحبتی کرد اراده نشان داد. تعصب و کورنگری نشان نداد. حتی جایی که از ایشان سوال شد «شما انقلاب را اول انقلاب قبول داشتید که شاه باید برود یا نه»، ایشان وقتی به این مسئله پاسخ داد خیلی انقلابی و بعنوان یک انقلابی منطقی جواب داد نه یک انقلابی با دیدگاه‌های کورکورانه‌ی متعصب‌گونه.

وقتی ما می‌دیدیم مجری درباره‌ی یکسری موارد صحبت می‌کرد، در چهره‌ی ایشان تمسخر و نفرت می‌آمد. این‌ها مسائلی، درباره یک مسئله‌ی متعصب‌گونه است. صرفا از یک آدم جوان و خام می‌شود این‌ موارد را دید. البته الحق مجری هم واقعا خیلی خوب عمل کرد.

در بخش‌هایی از این مصاحبه، من چهره‌ی خبرنگار را می‌دیدم که موقعی که سوال می‌کند، سرشان پائین است و دارند به کاغذ‌ها نگاه می‌کنند. این را شما چطور تحلیل می‌کنید؟

این زبان بدن از بالا نگاه کردن است و دو معنا می‌تواند داشته باشد؛ یکی رو برگرداندن است. یک وقت‌هایی به بهانه‌ی نگاه کردن به کاغذها رو برگرداند.

ما وقتی روبرگرداندن را نشان می‌دهیم، یعنی حرف‌های طرف مقابل‌مان یا حرف‌های خودمان یا هردو را اصلا قبول نداریم. دوم اینکه وقتی که  مجری برنامه به کاغذها نگاه می‌کرد خیلی دنبال اعداد و ارقامی که از قبل نوشته بود، دنبال آن‌ها می‌گشت تا بتواند چیزهایی را که به عنوان موارد پرسشگری یا زیر سوال بردن آقای پزشکیان و اصلاح طلب‌ها را داشت نگاه کند و خیلی نگران بود که آن‌ها را از دست ندهد.

تحلیل زبان بدن

اما در یک جایی من دیدم کاملا از بالا برخورد کردند و این توهین آمیز است. وقتی کسی در جای مجری می‌نشیند، این رفتار توهین آمیز می‌شود. خیلی از زاویه‌ی بالا با آقای پزشکیان برخورد کرد و در جایی که من دیدم و حرفی که خودشان می‌زدند را هم قبول نداشتند و رو برگرداندند و به کاغذها نگاه کردند.

همان طور که عرض کردم، این دقیقا نشان می‌دهد که مجری از قبل دارد جهت‌دار صحبت می‌کند. فکر نمی‌کنم از اصولگرایان این چیز عجیبی باشد. چون اصولگرایان همیشه خیلی متعصب‌گونه و جهت‌دار صحبت می‌کنند.

در بخش‌هایی از مصاحبه راجع به این موضوع صحبت می‌کردند که «من مخالف استیضاح رئیس جمهور و وزیر هستم». این  صحبت‌ها از جانب یک نماینده مجلس است که خودشان هم قبلا وزیر بودند. در این بخش زبان بدن ایشان را چطور تحلیل می‌کنید؟

چه سوال خوبی کردید. کاملا یک پنهان‌کاری بزرگ پشت آن بود. اما از چه جنسی؟ ما یک نوع فریبکاری داریم که به آن فریبکاری غرور آمیز می‌گوییم. این نوع فریبکاری زمانی انجام می‌شود که فردی نه برای خود که برای مصلحت جامعه‌ای یا تعداد افرادی یا یک نفر دیگر، می‌آید به پنهان‌کاری و یا حتی دروغگویی دست می‌زند.

به نظر من آقای پزشکیان در اینجا داشت چیزی را پنهان می‌کرد. آن موضوعی که داشت پنهان می‌کرد این بود، اگر بخواهد با جایگاهی که به لحاظ سیاسی دارند درباره‌ی آن صحبت کند، مشکلی برایش پیش می‌آید و یا این صحبت‌ها اصلا صلاح نیست که گفته شود.

یعنی شما می‌گویید یک پنهان‌کاری قصدی بود؟

باید طور دیگری سوال را مطرح کنیم. این پنهان کاری که خدمتتان عرض می‌کنم از این جهت بود که بله قصدی در آن وجود داشت. اما این قصد به این جهت نبود که بخواهند کسی را گول بزنند یا بخواهند دروغ بگویند. بالاخره ایشان در مسائل سیاسی کشور دخیل هستند.

دلیلی ندارد مسائل سیاسی کشور را همه‌ی مردم بدانند و در یک رسانه درباره‌ی آن صحبت شود. بعضی از موضوع‌ها هست، اگر کسی بخواهد توضیح دهد باید ۴۰ سال را توضیح دهد و حداقل ۴۰ ساعت برنامه نیاز دارد.

منظور من این است، ایشان چیزهایی را در این مورد نگفتند. یک مسائلی بود که صلاح ندیدند بگویند. نه اینکه بخواهند مجری را گول بزنند و مثلا مجری را ساکت کنند یا مردم را گول بزنند. حس می‌کنم خودشان معذب بودند و این معذب بودن در کلامشان هم جاری بود. بارها هم گفتند و به آن اشاره کردند و آن لحظه در رفتارشان کاملا دیده می‌شد.

همین بود که مجری هم درک کرد. دقیقه‌ی ۲۹ مجری زبان بدنش را باخت اما بعد خود را جمع و جور کرد و دوباره از طریق اطلاعات آماری که به ایشان داده می‌شد توانست تقابل کند.

نقاط قوت مجری در مقابل آقای پزشکیان چه بوده است؟

نقاط قوت مجری این بود که کمترین حرکات را نشان می‌داد. یعنی به عنوان یک مجری هیجانات ایشان خیلی درونی‌تر بود. البته برای من نه، برای انظار عمومی. من کارم این است که ریزترین حرکات چهره و بدن را تحلیل کنم و برای من حرکاتشان خیلی درشت بود اما به عنوان یک مجری جناحی متاثر، حرکات و کنترلشان خوب بود.

نکته دیگر اینکه خیلی صادقانه به دنبال صلاح مملکت بودند. این را در رفتارشان می‌فهمیدیم. جایی که ناامید می‌شد به خاطر این نبود که بخواهد به کسی صدمه‌ای بزند. یعنی از دید خودشان خیلی خیرخواهانه داشتند برای صلاح مملکت تلاش می‌کردند و این در حرکات، رفتار، حرف‌هایشان مشخص بود و هنوز آنقدر آدم سیاستمدار پیچیده‌ای نبودند.

موضوع دیگری در پایان است؟

موضوعی که آقای پزشکیان خیلی به آن اعتقاد داشتند این بود که گفتند من برنامه‌ای داشتم که همه‌ی مردم تحت پوشش آن برنامه رفاهی قرار بگیرند. به این خیلی اعتقاد داشتند، راست می‌گفتند و در این موضوع هم خیلی خشمگین شدند. انگار واقعا نگذاشتند این اتفاق رقم بخورد.

مورد دیگر که ما می‌توانیم در فشار متعصب گونه از سمت مجری و گروه حزبی ایشان ببینیم، آقای ثابتی گفتند حرف‌هایمان به هم نزدیک می‌شود و داریم یکی می‌شویم، انگار با این حرف دارند به زور به خورد آقای پزشکیان یا جامعه می‌دادند، که هرجا حرف‌هایمان با شما یکی شود یعنی حرفی را که ما می‌گوییم شما هم بزنید، درست است وگرنه مسیر اشتباه است. این کاملا در رفتارشان واضح بود و اصلا نیازی به زبان بدن نبود که بعدا در دقیقه ۳۰:۲۸ هم به ناامیدی رسیدند.

یک موضوع دیگر از آقای پزشکیان در پاسخ به این سوال که مجری پرسید آیا فکر می‌کنید آمریکا تحریم ها را لغو می‌کند؟ آقای پزشکیان گفتند نمی‌دانم و طوری پاسخ دادند که انگار اصلا با این موضوع و مباحث مربوط به آن درگیر نیستند و هیچ حدس و گمانی ندارند. قسمت اول حقیقی بود که نمی‌دانستند اما قسمت دوم را پنهان کردند و علت آن، اضطراب شدید نسبت به این موضوع و نشدن آن بود.

دست‌های مردّد ایشان در زیر میز با گردن و سر ایشان که متمایل به یک سمت است نشان از امید روی خط مرز ایشان به این موضوع می‌دهد و اینکه برایشان اهمیت بسیار بسیار زیادی است.

متن کامل این تحلیل در تاریخ 14 اسفند ۱۳۹۹ در وب‌سایت انصاف‌نیوز منتشر گردیده است.

لینک مقاله تحلیلی

بررسی زبان بدن سیاستمداران – بخش 2

بررسی زبان بدن سیاستمداران: از حالت مانیایی احمدی‌نژاد تا خشکی روحانی

زبان صورت

تفاوت آقای احمدی‌نژاد و آقای روحانی را در چه می‌بینید؟ آیا تفاوتی دارند یا شبیه به یکدیگرند؟

در وهله اول باید یادآوری کنم که انسان‌ها دچار تغییر می‌شوند. در گذر زمان دچار تغییر می‌شوند و گذشت آن زمانی که آدم‌ها تغییر نمی‌کردند. مثلا در گذشته یکسری آدم‌ها را می دیدیم که نظامی بوده و همان سیستم نظامی را در خانه هم داشته و الان هم دارد و تکان نمی‌خورد. منظور مقایسه رفتار امروز آقای احمدی نژاد و روحانی است، یا دوره ریاست جمهوری؟

دوره ریاست جمهوری این دو نفر.

از لحاظ رفتارشناسی و نه تصمیمات سیاسی، آقای روحانی حداقل رفتار پخته‌تری نسبت به آقای احمدی‌نژاد  داشته است. آقای روحانی ظاهر را بهتر حفظ کرده است. البته این ۴۰ سال حضور آقای روحانی در مجامع سیاسی این چنینی در موقعیت‌هایی مثل شورای عالی امنیت ملی، یک بحث دیگری است.

شاید آقای احمدی‌نژاد هم بوده، اما تا آنجا که می‌دانم رزومه‌ی او از نظر میزان حضور در پست‌های رده بالای سیاسی اصلا با آقای روحانی قابل مقایسه نیست. آقای احمدی نژاد در رده‌ی یک مدیرعامل، می‌تواند بسیار مدیرعامل خوبی باشد. می‌تواند تلاش کند، بنشیند و گاهی اوقات با کارگران چای و غذا بخورد که بسیار کار خوبی است. اما فقط باید به یک نفر که رئیس باشد جواب پس دهد.

اگر بخواهد با کسانی که از لحاظ پرستیژ و دانش روز، بالاتر از آن شخص باشد، وارد مذاکره شود، این توانایی را اصلا نداشته و هنوز هم ندارد. آقای احمدی‌نژاد یکسری مفاهیم را باهم قاطی کرد، بعد آمد آن‌ها را طور دیگری برای ریاست جمهوری استفاده کند که کاملا غیرممکن بود و نتیجه‌اش را هم دیدیم.

اگر امروز دلار ۳۰ هزار تومان است، فقط آقای روحانی را مقصر نمی‌دانم. این مسئله از ۸ سال پیش استارت نخورد بلکه ۱۶ یا ۲۰ سال است که دارد زمینه چینی می‌شود. از اول دوره‌ی دوم آقای خاتمی تا امروز، تلاش می‌شود تا این دلار ۳۰ هزار تومان شود. تلاش می‌شود تا ما پائین‌تر و پائین‌تر برویم. آقای احمدی‌نژاد ضربه‌ی خیلی سنگینی هم به مملکت ما زد. من نمی‌گویم ایشان آدم بدی است. یکسری توانایی‌ها نیاز است که ایشان ندارد.

مگر من توانایی دارم که رئیس جمهور شوم؟ به هیچ عنوان این توانایی را ندارم. من قصد توهین و جسارت به کسی را ندارم. بماند که من درکل دل خوشی از دوران آقای احمدی نژاد ندارم. و هیچ وقت ایشان را مخصوصا در جمله‌ی خس و خاشاک نمی‌بخشم.

احمدی نژاداما مسئله این است که آقای احمدی‌نژاد می‌تواند یک مدیرعامل خوب برای یک مجموعه‌ای با ۲۰۰۰ کارگر نه بیشتر از این باشد. آقای احمدی نژاد می‌گفت انقلابی‌ام اما هیئتی است. هیئتی بی ارزش نیست اما با تفکر هیئتی نمی‌توانیم ریاست جمهوری داشته باشیم.

یک مثال برایتان می‌زنم. فرض کنید شما کشور دیگری هستید و من هم کشور دیگری هستم و می‌خواهیم با هم صحبت کنیم. من اگر آن تفکرات هیئتی را داشته باشم فقط می‌توانم یکسری اتفاقات کوچک داخل ممکلتم را مدیریت کنم. اگر با زبان هیئتی بیایم با شما حرف بزنم می‌فهمید که من چه می‌گویم؟ نه. پس راه ارتباطی‌مان قطع می‌شود. انقلابی فرق می‌کند.

فکر می‌کنم یکی از مشکلات ایشان این بود که تفاوت رئیس جمهور هیئتی و انقلابی را نمی‌دانست. بخاطر این رفتار، ایشان به هیچ عنوان تحت اصول و اسلوبی نبود تا بتواند یکسری مسائل را کنترل کند. به همین علت تا ایشان ویدئویی می‌دادند و عکس‌هایی از ایشان بر روی ال‌سی‌دی‌ها می‌آمد، مردم دنیا می خندیدند و این ناراحت کننده بود.

چرا؟

رفتارشان مضحک بود.

این مشکل در رئیس جمهور های ایران وجود دارد که زبان بدنشان انقدر می‌لنگد.

بله. فقط زبان بدن نیست. آقای ظریف یکی از دیپلمات‌های با پرستیژ بالا هستند و سال‌ها در خارج کشور تحصیل کردند و حضور داشتند. در مردمی مثل ما احساسات بسیار غلیان دارد. با همین احساسات به بحث‌های سیاسی می‌رویم و اتفاقاتی را رقم می‌زنیم. با احساساتمان بازی می‌شود. با احساسات افراد سیاسی‌مان که بازی شود، با احساسات کل مردممان بازی شده است.

یک مثال برای شما می‌زنم. شما بروز احساسات آقای ظریف را با رفتارهای رهبری مقایسه کنید. اگر ناراحت، خشمگین و یا خوشحال باشند. همین ۳ رفتار را در نظر بگیرید. این سه مورد را در مورد این دو نفر با هم مقایسه کنید. من دیگر حرفی ندارم.

درکل باید رفتار سیاسی ما متفاوت باشد. بله در جاهایی نیاز داریم تا به عنوان رهبران سیاسی ممکلت، بازیگری کنیم. همه‌ی مردم از صبح تا شب بازیگری می‌کنند اما این بازیگری باید یک مقدار اصولی‌تر و حساب شده‌تر باشد. البته تجربه هم می‌خواهد. آقای بایدن ۷۰ و خورده‌ای سالش است و آمد مثل ترامپ بازیگری کند اما خراب کرد.

به خاطر اینکه ما از ترامپ توقع چنین چیزی را نداشتیم اما از بایدن توقع داشتیم و می‌توانست این را طور دیگری در اولین مناظره نشان دهد. به نظرم بازنده مناظره بایدن بود. یادم می آید در اواسط بحث بیمه، نفس بایدن بند آمد. انگار که کم آورد. این نشان از ضعف است.

در بین رئیس جمهورهایی که از اول تا به امروز آمدند، کدامشان توانستند زبان بدن خوبی داشته باشند؟

آقای خاتمی. به نظر من از زاویه رفتارشناسی آقای خاتمی نسبت به دیگران خوش رفتارتر بوده است. باز هم یادآوری می‌کنم من به سواد سیاسی کاری ندارم. من اینطور فکر می‌کنم که آقای روحانی یکسری الگوها حتی در لباس‌هایشان را از آقای خاتمی برداشته‌اند.

نه رنگ لباس بلکه نوع کات و دراپ لباس. اگر نگاه کنید نوع لباس و آستری که لباس ایشان دارد، کاملا مشابه همان لباس‌هایی است که آقای خاتمی داشت. آقای خاتمی سعی می‌کردند همیشه آراستگی لباس‌هایشان را حفظ کنند که این آراستگی می‌تواند روی رفتار تاثیر بگذارد.

غربی‌ها کراوات دارند و با آن این کار را می‌کنند. آقای خاتمی و روحانی سعی کردند در لباس روحانیت از آستر لباس منقبض‌تر استفاده کنند که این اتفاقات رقم بخورد. فکر می‌کنم تا آنجا که یادم است آقای خاتمی از آن دسته افرادی بودند که حداقل در دوره اولشان صداقت بیشتری داشتند. در دوره‌ی دوم، رئیس جمهورها مجبور می‌شوند درکل دست به کارهای دیگری بزنند.

نظرتان درباره آقای پوتین چیست؟ ایشان یکی از قدرتمند‌ترین سیاستمداران دنیاست. با رئیس‌جمهورهای زیادی مثل اوباما، ترامپ نشست و برخاست داشته است. چند سال پیش عکسی منتشر شد که نوع نشستن ایشان مقابل رهبری با سایر روسای جمهوری دنیا متفاوت بود. آقای رسایی نماینده پیشین مجلس هم در صفحه اینستاگرامی گفتند که نحوه نشستن پوتین مقابل رهبری حاکی از تسلط و برتری رهبری مقابل پوتین دارد شما این موضوع را چطور تحلیل می‌کنید؟

آقای رسایی روحانی اصوگرا این را گفتند؟ از کی ایشان متخصص زبان بدن شدند؟

اگر منظورتان همان عکسی است که از دیدار ایشان با رهبری آمده بود و با دیدارهای دیگر آقای پوتین در مقابل اوباما، در مقابل پادشاه عربستان و دیگری در مقابل نتانیاهو مقایسه شده بود، او در این ۳ عکس مثل همیشه پاهایش را باز گذاشته بود که به دلیل مدارجی است که در جودو دارد و جودوکاران به این گونه نشستن عادت دارند.

همیشه سرمای روسیه در چهره‌ی ایشان دیده می‌شود. منظورم آن خشکی سرمای روسیه است. تا آنجا که می‌دانم ایشان زیاد روی چهره‌شان بوتاکس انجام می‌دهند. یا حداقل در دوره‌ای این کار را انجام می‌دادند. البته مطمئن نیستم و باید بیشتر نگاه کنم. برای همین چهره‌ی او همیشه خشک است.

ما در سه عکس دیگر می‌بینیم که ایشان پاهایش را باز گذاشته و چهره‌اش خشک است. عکسی که مقابل رهبری است، بر سر صندلی نشسته‌، دست‌ها در هم گره شده و دوتا شست چسبیده به هم و رو به بالاست و چهره شاد و خندانی هم دارد.

یک نفری هم به اسم حمید رسایی آمد و گفت پوتین در مقابل سایر رهبران کشورهای دیگر، آن‌ها را آدم حساب نکرده و در مقابل رهبر انقلاب مثل یک بچه مودب در مقابل یک بزرگتر نشسته است. من این ها را نمی‌دانم باید چه اسمی برایش بگذارم. ولی واژه‌ای که در ذهنم می‌آید توهین است. توهین نه فقط به آقای پوتین که توهین هم به آقای پوتین و هم به رهبر انقلاب است. چرا؟ چون تملق است.

پوتین یعنی واقعا انقدر بچه است؟ روسیه از کشور ما بزرگتر است. تجارت و معادن بزرگتری دارد. پوتین سیاستمدار قدرتمندی است. یک انگشتی هم در گوش آمریکا می‌کند، توانایی‌اش را هم دارد. به نظر شما یک همچین آدمی می‌تواند به این شکل تغییر موضع بدهد که از یک نفر دیگر بترسد، بیاید و این کار را بکند؟

یا مثلا پوتین در مسائل سیاسی احترام بزرگتری و کوچکتری حالیش است؟ این حرف‌ها خیلی شوخی مضحکی است. مدل نشستن آقای پوتین پاهایش که باز بود، مثل همان موقعی که می‌نشیند تکیه می‌دهد. این که هیچ فرقی نمی‌کند. یک شادی حقیقی در چهره‌ی ایشان است. من نمی‌دانم این عکس دقیقا مربوط به چه زمانی است و در پی چه مذاکراتی بوده است.

سفر یک یا دو روزه‌ای بود که ۵ سال پیش آقای پوتین به تهران داشتند و با رهبر انقلاب دیدار کردند.

فکر می‌کنم ایشان از مذاکره یا توافقی که می‌کردند بسیار خشنود و راضی بودند. و شاید این خشنودی و رضایت دو طرفه باشد. از توافق به دست آمده راضی بوده، سر صندلی هم نشسته که به معنای آمادگی است. آمادگی برای این که حرفی بزنی و بیشتر توجه کنی. حالت نشستن ایشان حالت آمادگی دارد.

دست‌هایی که در هم گره شده، اضطراب خاصی وجود ندارد. دوتا شست اینگونه به هم چسبیده نشانه‌ای از هرم رو به بالاست. یعنی چه؟ یعنی انگشت شست به معنای قدرت است. پس ایشان چیزی را نباخته و احساس ضعف هم نمی‌کند. یک اتفاق خوبی رقم خورده و ایشان هم احساس رضایت دارد و خوشحال است.

آن چهره ای که من دیدم هیچ نشانه‌ای از ترس، اضطراب، کوچکتر و بزرگتری در آن دیده نمی‌شود.

پوتین

آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران، در برجام با کشورهایی مثل آمریکا و ۵ کشور مذاکره کردند و در نهایت برجام بدست آمد. می خواهم بدانم زبان بدن ایشان چه تفاوتی با رئیس جمهور دارند؟ اساسا زبان بدن آقای ظریف را چه طور تحلیل می‌کنید؟

وزیر امور خارجه به نظرم باید یک جوری سیاس‌تر از رئیس جمهور باشد. آقای ظریف آنقدر سیاس نیست. آنچه که در جوامع بین المللی تلاش کرده و بدست آورده، مثل زبانی که یاد گرفته، تلاش کرده و بدست آورده است. به همین دلیل ایشان احساسی عمل می‌کنند.

از چهره‌شان راحت می شود حالت‌های درونشان را فهمید. الان که با سران مملکت مشورت، صحبت و سکوت کردی و غیره، متخصصین به راحتی می‌توانند چهره‌ی ایشان را فریم فریم کنند و حالت درونی‌ او را بفهمند. چند مرده حلاج است؟ چپش پر یا خالی است؟

به طور مثال، من ویدئویی دارم که ایشان نشسته‌اند و خبرنگاری که فکر می‌کنم ژاپنی باشد، از آقای ظریف سوال می‌کند که ژاپن می‌خواهد در کشور شما سرمایه گذاری کند و عملا نمی‌تواند بخاطر بحث موشک‌ها، تسلیحات و مسائل این چنینی این کار را انجام دهد. شما چرا بحث موشکی را محدود نمی‌کنید تا این سرمایه‌ها بیاید و اقتصاد کشورتان را رونق ببخشد؟ آقای ظریف جواب بسیار کوبنده‌ای به ایشان می‌دهد. اما مسئله ای که هست، جواب کوبنده دادن همیشه کافی نیست.

سیاست و دیپلمات بودن خیلی اتفاق بزرگی است. چون طبیعتا وزیر امور خارجه به نسبت رئیس‌جمهور، تعاملات بیشتری با خارجی‌ها دارد. این مسئله سیاست خاصی می‌خواهد. چون سیاست‌ها و تفکرات لو می‌رود و نمی‌شود پاتک زد. آقای ظریف این را کم دارد. به دلیل اینکه برون‌ریزی‌های احساسی زیادی دارد. که البته نشان دهنده‌ی صداقت ایشان است.

ظریفمثلا در ویدئوها، ایشان وقتی درباره‌ی زمان جنگ که ما آن زمان چه مشکلاتی از نظر تسلیحاتی داشتیم صحبت می‌کنند، وقتی حرف از جامعه‌ی بین الملل می‌شود، چهره‌ی ایشان پر از نفرت می‌شود. این بسیار نکته‌ی منفی است. بخاطر اینکه آنها فکر می‌کنند اگر قدرت به دستشان برسد همه را به سلابه می‌کشند.

اول باید عقده‌های زمان جنگشان را خالی کنند. دومین موردی که یادم است، ایشان وقتی درباره‌ی موضوعی تاکید می‌کنند، طوری تاکید می‌کنند که ما به آن رنگ زمینه‌ی خطوط پایه احساسی می‌گوییم. خطوط پایه احساسی هر فرد منحصر به خودش است که خود  فرد در آن لحظه آن را رو می‌کند.

با همان حرکات درشت بدن،  وقتی به آخر صحبت‌هایش می‌رسد تاکید می‌کنند که از تسلیحات استفاده نخواهیم کرد، مگر وقتی به ما حمله شود. اما اینجا طوری این تاکید می‌آید که ۷-۸ بار کلمه هرگز را استفاده می‌کنند. اما در رفتار بدن به اندازه یک سوم کلام هم تاکید ندارد. این‌ها حرکات درشتی هستند. شما هرگز از پوتین  و پمپئو همچین حرکات و رفتاری را نمی‌بینید که انقدر بدنش را لو بدهد.

شما با ناجا هم سابقه همکاری داشتید. درباره‌ی پرونده‌ی آرمان و غزاله، به عنوان کسی که با متهم به قتل صحبت داشتید، زبان بدنی کسی که متهم به قتل است با کسی که سیاستمدار است چه تفاوتی دارد؟

اولین تفاوتی که می‌بینیم، متهم دست‌هایش بسته است اما سیاستمدار دست‌هایش باز است و می‌تواند دست‌های خیلی‌ها را ببندد. این تاثیر زیادی را در ناخودآگاه هرکس می‌گذارد. من آدم‌های متفاوتی را نه فقط آرمان داشتم.

خصلت انسان‌ها آنچه هست، روی رفتارشان تاثیر می‌گذارد. مثلا کسی را دیدم که متهم به قتل و در بند بوده اما بعضی از زورگویی‌ها را هنوز هم داشته است. ما آدم‌هایی را در سیاست می‌بینیم که می‌گوییم ای کاش به عنوان یک دیپلمات سلطه طلبی بیشتری داشت. این تفاوت‌ها بیشتر به این برمی‌گردد که آدم‌ها در جایگاه‌های مختلف چه تفاوت‌هایی دارند، در چه زمینه‌ای بزرگ شدند و بر روی تفکراتشان چه تاثیری می‌گذارد.

به همین دلیل آقای نجفی تا نیم ساعت قبل از قتل همسرشان شهردار سابق تهران بودند و در یک لحظه به قاتل تبدیل شده است. من می‌گویم همه‌ی ما می‌توانیم در یک ثانیه به یک قاتل تبدیل شویم. بخاطر همین از این زاویه نمی‌توانم تفاوتی قائل شوم. خیلی از تفاوت‌ها به موقعیت‌ها برمی‌گردد.

اگر منظورتان نوع دروغ گویی‌شان است، این بحث دیگر است. هیچکس به اندازه‌ی یک قاتل نمی‌تواند دروغ بگوید و هیچکس نمی‌تواند به اندازه‌ی یک قاتل حقیقت را بگوید. کسی که محکوم به قتل شده است و کسی که متهم به قتل است و قتل را هم انجام داده، برای جانش دروغ می‌گوید. کسی که قتل انجام نداده و اشتباهی به قتل مظنون شده است، او هم برای جانش حقیقت را می‌گوید.

من متاسفانه یا خوشبختانه پرونده‌های زیادی داشتم که همه‌ی شواهد طوری چیده شده بود که هر عقل سلیمی می‌گفت ایشان قاتل است. من وقتی بررسی می‌کردم می‌گفتم نمی‌توانم نشانه‌ای از قاتل بودن را در این آدم پیدا کنم اما چیزی هم ندارم که ثابت کنم.

این‌ها با کسی که تاجر، قمارباز و سیاستمدار است قابل مقایسه نیست. شباهت‌های ریزی است اما قابل مقایسه نیست و فکر می‌کنم قیاس مع الفارق باشد. یک شباهت بین همه‌ی ما وجود دارد و آن هم این است که دروغ را در لفافه‌ای از حقیقت می‌پیچیم و تحویل می‌دهیم.

مطالعه بخش اول مقاله

این مقاله در تاریخ 3 آبان 1399 در وب‌سایت انصاف‌نیوز منتشر گردیده است.

لینک مقاله

بررسی زبان بدن سیاستمداران – بخش 1

بررسی زبان بدن سیاستمداران: از حالت مانیایی احمدی‌نژاد تا خشکی روحانی

احمدی‌نژاد روحانی ترامپبابک مجیدی، انصاف نیوز: محسن عبدالهیان متخصص زبان بدن می‌گوید: «زبان بدن روحانی و ترامپ هیچ فرقی با هم دیگر ندارند و روحانی وقتی می‌خواهد سخنرانی کند انگار در جایی قهر کرده و با حالت خشک و بدنی منقبض می‌آید سخنرانی می‌کند» او همچنین در مورد احمدی نژاد می‌گوید: «حالت‌های مانیایی و شیدایی ایشان بسیار مشکوک است».

عبداللهیان اما در ادامه اشاره می‌کند که: در ایران فقط سیدمحمد خاتمی به نسبت روسای جمهور ایران خوش رفتار و صادقانه بود. و آقای روحانی سعی می‌کند با الگو برداری از رفتارهای آقای خاتمی به ایشان نزدیک باشد.

زبان بدن برای روسای جمهور یک نکته بسیار مهم در کار سیاستمداران است. زبان بدن زبان غیر کلامی هر فردی در دنیاست اما در سیاست‌مداران به نوعی است که می‌توان با داشتن علم آن بسیاری از حالت‌های آن‌ها را آنالیز کرده و پی به حرف‌های غیر کلامی آنان برد. در دنیا زبان بدن باراک اوباما، ولادمیر پوتین و آنجلا مرکل به عنوان دقیقترین رفتارهای زبان بدن سیاستمداران به شمار می‌رود.

به بهانه‌ی پخش مناظرات انتخاباتی ایالات متحده -میان ترامپ و بایدن- برای بررسی این موضوع و همچنین تحلیل زبان بدن سیاستمداران ایرانی -مخصوصا روسای جمهور- به دنبال یک متخصص زبان رفتیم. محسن عبدالهیان دکترای تخصصی زبان بدن از آمریکا که سابقه همکاری با ناجا را نیز دارد در گفت‌وگو با انصاف نیوز به آنالیز زبان بدن سیاستمداران ایرانی و خارجی پرداخته است که متن کامل گفتگو را در زیر می‌خوانید:

انصاف نیوز: تعریف زبان بدن چیست، از کجا شروع شده و مفهوم علمی آن چیست؟

چرا؟

به عنوان مثال در نظریه‌های کلاسیک زبان بدن، کسی که کف دستش بالاست و رو به بالا صحبت می‌کند، نشان از صداقت دارد. من خودم که سال‌هاست مشغول به تدریس زبان بدن بوده و روی آن تحقیق کردم، اگر دروغ هم بگویم می‌توانید کف دستانم را رو به بالا ببینید. من این را به بچه‌های بازیگری آموزش می‌دهم. طوری می‌توانند به شما دروغ بگویند که می‌توانید آن دروغ را بیشتر از صد حقیقت باور کنید.

مورد بعدی این است که ما وقتی وارد زبان صورت می‌شویم، یعنی نوع تفکر را می‌شناسیم و بعد تاثیری که روی احساسات می‌گذارد و بعد در حالت چهره، صدا و بیان چه تاثیری می‌گذارد، این اتفاق است که به ما کدهای درست را می‌دهد. یعنی فقط یک حرکت بدن به ما اطلاعات نمی‌دهد، حالت چهره، نوع تنفس و نوع بیانی که داریم، همه‌ی این‌ها را کنار هم می‌گذاریم.

اگر یکدیگر را تایید کنند، می‌توانیم برداشت درست‌تری داشته باشیم. فقط اگر بخواهیم به تنهایی به رفتار بدن نگاه کنیم، امکان اشتباه زیاد است. و انقدر گوناگونی زیاد است، فرهنگ هم می‌تواند روی بدن تاثیر بگذارد، اما روی حالت‌های چهره نمی‌تواند. وقتی حالت‌های چهره و رفتارهای بدن با هم درنظر گرفته می‌شود، می‌آییم و ریشه را پیدا می‌کنیم. چه احساسی برانگیخته شده که مخاطب این حالت چهره و رفتار بدن را نشان می‌دهد؟

وقتی آن را بفهمیم انگار از یک معادله‌ی سه مجهولی، دوتا از مجهول‌ها را پیدا کردیم. پس می‌توانیم به مجهول آخر که تفکر است برسیم. می‌فهمیم چه افکاری در ذهن این آدم بوده که این احساسات در او برانگیخته شده تا این حالت‌ها را بروز داده است. این است که می‌توانیم تشخیص دقیق‌تری داشته باشیم. اگر هم دقیقا به تفکر طرف مقابل نرسیم، می‌توانیم در یک جا شک کنیم، بررسی‌ها را بیشتر کرده و در جایی دیگر شک‌هایمان را برطرف کنیم.

وارد مسئله سیاست شویم. چند وقت پیش مناظره‌ی بایدن و ترامپ برگزار شد. کدام یک از کاندیداها توانستند در مناظره زبان بدن بهتری را به نمایش بگذارند؟ لحنی که آقای بایدن درباره‌ی ترامپ به کار برد و گفت خفه شو و… با انتقاداتی روبرو شد، اما زبان بدن‌شان چطور تفسیر می‌شود؟

بگذارید کمی اصولی‌تر و اساسی‌تر درباره‌ی این موضوع صحبت کنیم. به رفتارها و حرکات آقای ترامپ قبل از این مناظره برگردیم، ایشان به واسطه‌ی اینکه همیشه در راس یک سیستم تجاری قدرتمند بوده و فقط همیشه فرمان می‌داد و هیچوقت فرمانبردار نبوده، صبر ناشی از فرمانبرداری را هیچوقت تجربه نکرده است. ایشان فقط تجربه‌ی صبر در معاملات را دارد. کمتر وادار شده در جایی صبر کند. اگر هم مجبور شده است که جایی صبر کند، احتمالا بعدا به دفترش رفته و با فحش دادن خودش را تخلیه کرده است. به همین خاطر، ایشان آدم کم صبری است و اصلا دیپلمات نیست.

یک آدم سیاسی اولین چیزی که یاد می‌گیرد این است که در کجا و چقدر باید صبر کند. آدم‌هایی که پله پله از لایه‌های پایین در سیاست بالا آمدند و سیاست را طی

کرد‌‌ه‌اند، یکی از بزرگترین سیاست‌ها صبر و سکوت است. این آدم‌ها می‌توانند صبر و سکوت کنند که ترامپ این خصیصه را ندارد و یاد نگرفته است.  اما به شدت فکر اقتصادی قوی دارد. شاید ترامپ از آن دسته افرادی باشد که انگار می‌تواند هرچه بدهی بیشتری داشته باشد، از آن درآمد بیشتری به دست آورد.

این‌ها به رفتار بدن ترامپ چه ربطی دارد؟ ترامپ در این مدت بازی نکرده و خودش بوده است. «خیلی سریع این کار را انجام دهیم و چرا باید فوت زمان داشته باشیم؟! مرگ زمان یعنی مرگ پول، ثروت، هزینه بالا و ما باید آنچه را که می‌توانیم باسرعت بالا انجام دهیم؟!»

کاری نداریم که آیا تفکرات او درست یا غلط است. من آنقدر سواد سیاسی ندارم تا بخواهم ایشان را نقد کنم. اما به لحاظ این نوع حرکتی که بدن و حالت‌های چهره ایشان دارد، ترامپ خودش بود. اگر ما این مناظره را که به توهین، بی‌احترامی و مشاجره رسید در نظر بگیریم، به این دلیل بود که بایدن توسط مشاورین و آموزگارانش، آماده شده بود.

برای اینکه شما باید بتوانی گوی و میدان را از ترامپ بگیری. چرا؟ چون ترامپ بلند و تندتند حرف می‌زند، رفتار بدنش رو به جلو و تهاجمی است. بخاطر همین اگر شما بخواهی آرام حرف بزنی، اجازه صحبت کردن به شما را نمی‌دهد. شما باید بلند حرف بزنید و مثل خودش صحبت کنید. حتی به او پرخاش کرده و اگر در حرفت می‌پرد شما هم وسط حرفش بپرید. دقیقا مثل خودش برخورد کن تا بتوانی گوی و میدان را از او بگیری.

آقای بایدن، در آنجا یکدفعه به نظرش رسید که برگردد و بگوید خفه شو. ما این اتفاقات را داریم. من مشاوره‌ها و آموزش‌های زیادی داشتم. در یک جا، من به عنوان آموزگار مثال زدم، اگر طرف دستش را زودتر بلند کرد تو زودتر به صورتش بزن و او هم رفته و این کار را کرده است. چه بسا برای بایدن یک همچین اتفاقی افتاده باشد. می‌خواست با ترامپ مقابله به مثل کند که آن مناظره تبدیل به مشاجره و مسائل این چنینی شد. اما بعدا دیدیم به محض اینکه ترامپ خبر مریضی‌اش را اعلام کرد،

بایدن اولین کسی بود که پیام داد و گفت ما رقیبیم اما در عین حال نمی‌خواهیم اتفاق بدی برایت بیافتد در این نوع مقایسه، بایدن به نسبت ترامپ آدم محترم‌تر و آرام‌تری است. نمی‌خواهم به کسی برچسب محترم و نامحترم بزنم.

در مناظره‌ی چهار سال قبل ترامپ با هیلاری کلینتون، هیلاری کلینتون اصلا به او نگاه نمی‌کرد و نگاهش به مجری مناظره بود و رفتاری که با ترامپ داشت به گونه‌ای بود که انگار دارد با یک پسربچه رفتار می‌کند. مشابه این رفتار را هم بایدن داشت. انگار که ترامپ در مواجهه با این دو فرد یک آدم اشتباهی به نظر می‌رسد. اشتباهی از این نظر که ترامپ سیاسی نیست.

من مناظره‌ی قبلی ترامپ با کلینتون را ندیدم چون اشتیاقی به مسائل سیاسی ندارم. اما چیزهایی که در کلیپ‌ها دیدم این است که ترامپ به واسطه‌ی اینکه یک مناظره کننده‌ی تجاری بود نه یک مناظره کننده‌ی سیاسی، همیشه یک آدم رئیس بوده و این رئیس نوع نگاهی که دارد، بانفوذ و آمرانه است.

یک نفر مثل هیلاری کلینتون، این را از مشاورانش یاد گرفته و آن‌ها تاکید کردند که اصلا به ترامپ نگاه نکن. چون اگر این گونه باشد، یک رئیس اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد.

چرا؟

بخاطر اینکه رئیس‌ها وقتی با مرئوسین خودشان صحبت می‌کنند، مرئوسینشان حتما به آنها توجه می‌کنند. یعنی حتما به آنها نگاه می‌کنند. البته شاید جرئت نکنند توی چشمان رئیس نگاه کنند، اما حداقل در صورتش نگاه می‌کنند. اما رئیس دقیقا چشمانش را می‌بیند که کجا را نگاه می‌کند.

اصولا وقتی کسی نگاهشان نکند، یکی از مبانی قدرت در ناخودآگاهشان را از دست می‌دهند و به طور ناخودآگاه نمی‌دانند چه شده است. انگار فردی از یک تک تیراندازی که نمی‌داند کجاست تیر بخورد. یا ماشینی که یکی از چرخ‌هایش کم باد است، تعادلش به هم می‌خورد. این می‌تواند به اعتماد به نفس صدمه بزند.

من فکر می‌کنم هیلاری کلینتون به این دلیل این کار را کرد. به نظر من ترامپ رفتار سیاسی را بلد نیست. خوش رفتارترین آدم سیاسی‌ای که دیدم اوباما بود. خوش رفتار که می‌گوییم، حتما به این معنا نیست که موفق‌ترین هم هستند.

تفاوت‌های بین اوباما و ترامپ را در چه میبینید؟

تفاوت‌های خیلی زیادی دارند.

با توجه به اینکه اوباما هم سیاستمدار نبود. اول حقوقدان بود و بعد وارد دنیای سیاست شد.

ترامپ هم سیاستمدار نیست. اما به نظرم، اوباما رفتار سیاسی، رفتار فیزیکی، حالت، چهره و تفکر سیاسی خیلی بیشتری داشته است. دلیل آن هم این است، در چندتا از ویدئوهایی که از اوباما دیدم، وقتی به او در مناظره‌ها و یا کمپین‌های تبلیغاتی‌اش توهین می‌شد، چقدر صبر و سکوت را پیشه می‌کرد.

حداقل ۱۰ الی ۱۵ ثانیه سکوت و خودش را آرام می‌کرد و بعد جواب می‌داد. اگر پاسخش محترمانه نبود باز هم بی‌احترامی نمی‌کرد. صبر و تحمل داشت.

ترامپ این صبر را ندارد و همیشه رئیس مآبانه رفتار می‌کند. از قبل برنامه ریزی می‌کند تا آن را اجرا کند. یک رئیس تجاری است، نه یک رئیس نظامی و سیاسی. من حتی نمی‌گویم مدیر سیاسی، رئیس تجاری.

تفاوت رئیس تجاری و مدیر تجاری در چیست؟

رئیس تجاری شاید بتواند هزاران مدیر تجاری را مدیریت کرده و آنها را در سیطره خودش داشته باشد اما به این معنا نیست که مدیر خیلی موفقی است. اتفاقا چون نمی‌تواند مدیر موفقی باشد، رئیس موفقی است. می‌تواند انگیزه‌های خوب نه فقط انگیزه روحی و روانی که حتی انگیزه مادی و معنوی را  ایجاد کند.

و اینکه سلسله مراتبی را ایجاد می‌کند تا فقط خودش با یک یا چند نفر در ارتباطی محدود باشد و آن یک یا چند نفر اگر هزاران زیرشاخه هم داشته باشند، هیچوقت کسی این آدم رئیس را نمی‌بیند. اینطور افراد، افرادی هستند که فقط هدف می‌گذارند و آن را بدست می‌آورند.

مدیران اغلب برای کسی مثل همین روسا کار می‌کنند. مدیران عملیاتی‌ترند و طور دیگری از جان و دل مایه می‌گذارند. روسا فرمانروایی می‌کنند و مثلا مذاکراتی را انجام می‌دهند که آدم‌های عادی نمی‌توانند.

بین رفتار و زبان بدن آقای ترامپ و آقای روحانی کدام یک توانسته‌اند موفق عمل کنند؟

هیچکدام. من چند وقت است که رئیس جمهور خوش رفتاری در جامعه‌مان ندیده‌ام. همان ایرادی که ما از ترامپ می‌گیریم: ما می‌گوییم او خیلی خودش است. رئیس بازی که در دستگاه تجاری خودش پیاده کرده، در کاخ سفید آورده است.

یک مشکل بزرگی که در رفتار و حرکات آقای روحانی می‌بینم، تفکرات احساسی است که به وضوح خودش را نشان می‌دهد. ایشان اگر با کشوری مشکل دارد و می‌آید سخنرانی کند انگار در خانه‌اش قهر است. با چهره‌ای گرفته، بدنی منقبض، یک سخنرانی خشک و بی روح می‌کند.

نمی‌توانیم خشک و بی روح حتی در جبهه جنگ از خودمان دفاع کنیم. علیرغم اینکه ما خیلی وقت‌ها خنده‌های بلند ایشان را دیده و شنیده‌ایم. اینها به خشکی که می‌گویم ربطی ندارد. مثلا در ماه محرم ایشان بصورت افسرده در جلسات حضور پیدا می‌کنند. این یک مورد از شباهتشان است. مورد دیگر این است که وقتی کارهایی خراب می‌شود، در عمده‌ی موارد یک آرامش خاطری در آنها می‌بینیم.

در پس همه‌ی اضطراب‌هایی که وجود دارد، یک لایه‌ی رویی نشان می‌دهند که هیچ خبری نیست و تقصیر من نبوده و تقصیر دیگران است. ترامپ این اتفاق را کمتر داشته یا حداقل من کمتر دیدم. اما این موضوع در آقای روحانی به وضوح دیده می‌شود. این البته برگرفته از یک مسئله دیگر هم هست. هر دو، بار خودشان را نه بعد از ریاست جمهوری، بلکه قبل از ریاست جمهوری بسته‌اند. قطعا در تصوراتشان این است که من هرچه در توانم بود را برای مملکتم انجام دادم. حالا هرچه خراب می‌شود تقصیر من نیست.

بعضی از اتفاقاتی که مثل حوادث بنزین افتاد، ایشان در کنفرانس مطبوعاتی آمدند، گفتند من صبح روز شنبه باخبر شدم و این گفتار را با لحن خنده بیان  کردند، آیا این نشانه‌ی تناقض رفتاری در چهره ایشان است؟

الکی موضوع را سخت نکنید. همانطور که ایشان وقتی با کشوری مشکل دارند و چهره‌شان طوری است که وقتی می‌خواهند در سازمان ملل سخنرانی کنند، انگار در خانه قهر کرده‌اند، همانطور هم که آقای روحانی گفتند، یک اتفاقی افتاده و مجبور بودیم این کار را بکنیم و شما دلخور نشوید. این را با خنده گفته که خیلی از آدم‌های سنتی هم این کار را می‌کنند.

در موضوع بنزین هم این کار را کردند اما چاره‌ای نداشتند. کار خوبی نبوده و همه متضرر شدیم اما راه دیگری هم نداشتند. ایشان نه، صدتا رئیس جمهور دیگر هم بودند، این کار را می‌کردند چون برنامه این بود. به نظرم ایشان طوری آمدند و با خنده صحبت کردند که انگار باید این اتفاق می‌افتاد.

آقای احمدی‌نژاد را چه طور تحلیل می‌کنید؟

اجازه بدهید من درباره‌ی ایشان حرفی نزنم. اگر می‌توانستم، سیستم پزشکی و درمانی را دعوت می‌کردم که ایشان را مورد بررسی قرار دهند. حالت‌های مانیایی و شیدایی ایشان بسیار مشکوک است. من در این زمینه تخصص ندارم که بخواهم حکم قطعی صادر کنم، اما به لحاظ رفتارشناختی و شناخت روح و روان انسان‌ها می‌خواهم بگویم که این رفتار حالت‌های مانیایی است.

چرا؟

به عنوان مثال، آن زمان که داستان هاله‌ی نور پیش آمد که بعدا ایشان آن را نقض کرد، این نقض یک دروغ بزرگ بود. ای کاش اصلا یک مدت درباره‌اش حرف نمی‌زد و می‌گفت که نمی‌خواهم درباره‌اش حرف بزنم. این شکلی خیلی بهتر از یاد می‌رفت.

در همین اواخر هم او به آنجلینا جولی توییت کرده که «درست میگی و ما با هم می‌توانیم کار کنیم». این آقای احمدی نژاد! این رفتارها اصلا قابل درک نیست. اتفاقات سال ۸۸ مگر فراموش شدنی است؟

درست است که شما هم مثل آقای روحانی و مثل همه‌ی رئیس جمهورهای قبل و بعد از این، یک چیزهایی به نظر خودتان از عهده‌تان خارج است. اما اینکه شما آمدید و مستقیما مردم را خس و خاشاک خواندید، حالا عوض شده است؟

حداقل از آقای ضرغامی یاد بگیرید. می‌گویند دخترها پلنگند و ما هم می‌نشینیم نگاه می‌کنیم و لذت می‌بریم. آقای ضرغامی در چند ویدئوی اخیر، یکدفعه یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای از خود نشان داده است. مشخص است که ایشان دارد برای انتخابات بازی‌های تبلیعاتی می‌کند. اما این در اختیار خودش است. به این شکل نیست که یکدفعه ایشان بالا بزند و جوگیر شود. من واقعا نمی‌دانم چه شد که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد.

ادامه در بخش دوم

این مقاله در تاریخ 3 آبان 1399 در وب‌سایت انصاف‌نیوز منتشر گردیده است.

لینک مقاله

واکاوی رفتار عجیب «کی روش» بعد از بازی ضعیف تیم ملی با ازبکستان

ترس و خشم «کارلوس»

یادداشت شفاهی

نویسنده : محسن عبداللهیان | دارای مدرک تخصصی تشخیص ریز حالت‌های چهره از آمریکا و نویسنده کتاب زبان صورت ایران

بازی ضعیف، روی اعصاب و شاید به ظاهر بی هدف تیم ملی فوتبال کشورمان در فاصله تنها 25 روز مانده تا شروع جام جهانی و در برابر تیمی که تقریبا هیچ کدام از ملی پوشان صاحب نام خود را نداشت، نگران کننده‌ترین اتفاق ممکن برای فوتبال دوستان ایرانی به نظر می‌رسد.

آیا کی روش کمی امیدوارتر شده است یا شرایط دیگری در انتظار تیم ملی کشورمان است؟

12 آذر سال گذشته و در مطلبی جامع به تحلیل زبان بدن مربی تیم ملی کشورمان لحظاتی بعد از قطعی شدن هم گروه‌های ایران در جام جهانی 2018 پرداختیم. تیتر آن مطلب که از طریق آرشیو سایت روزنامه خراسان قابل دسترسی است، این بود: «خشمگین، نگران و ناراضی».

حالا و با توجه به یکی از پربازدیدترین عکس‌های بازی ایران با ازبکستان که بعد از اعتراض‌های فراوان و عجیب «کی روش» به داور بازی گرفته شده، یک سوال مهم مطرح می‌شود: «آیا نظر مربی تیم ملی درباره وضعیت ایران در گروه B جام جهانی از زمان قرعه کشی که تقریبا شش ماه از آن روزها می‌گذرد تا امروز تغییر کرده است؟ آیا او کمی امیدوارتر شده است یا شرایط دیگری در انتظار تیم ملی کشورمان است؟»

کی روش

جدیدترین تحلیل زبان بدن «کی روش»

تیتری که باید برای عکس بالای صفحه نوشته شود، بسیار واضح است: «تصمیم گیری بدبینانه». بگذارید در این باره کمی بیشتر توضیح بدهم. اولا که حالت خشم در صورت «کی روش» در این عکس بی نهایت واضح است. به بالا کشیدگی پلک‌های بالا و انقباض پلک‌های پایین به همراه سر او که کمی به سمت پایین خم شده است، در علم زبان صورت، حالت چشم غره می‌گوییم که نشان‌دهنده خشم اوست.

همان طور که در عکس می بینید، انگشت شست دست چپ او بین لب هایش رفته و شاید ناخن آن هم زیر دندان هایش باشد. این موضوع، یکی از نشانه های ترس است. این را هم بدانید که یکی از عوامل اصلی ایجاد بدبینی، ترس است. دست کی روش که یکی از آن‌ها جلوی صورتش است نشان دهنده حالت تصمیم گیری با نگاهی بدبینانه و تا حدودی ناامیدانه و با تردید زیاداست.

نگران از توفان آینده

با این حال و با توجه به زبان بدن و صورت «کی روش»، ما نمی‌توانیم به این جمع‌بندی برسیم که این ترس باعث شده تا کی روش نداند چه کاری می‌خواهد بکند بلکه او به خوبی می‌داند هدف و برنامه‌اش چیست اما چون تصمیم گیری‌اش در کنار گذاشتن بعضی بازیکنان توفانی خواهد بود، هم خشم و ترس و هم احساس نارضایتی و هم بدبینی در صورتش وجود دارد.

او این روزها در حال تصمیم گیری است و این مسئله کاملا در رفتارهایش تاثیر گذاشته است. شایان ذکر است که این مطلب قبل از اعلام فهرست جدید تیم ملی تنظیم شده است.

این مقاله در تاریخ 31 اردیبهشت ۱۳۹7 در ضمیمه شماره 19824 زندگی سلام در روزنامه خراسان صفحه سوم منتشر گردیده است.

لینک مقاله

زندگی سلام

تحلیل زبان صورت و بدن کریمی و ساکت

تحلیل زبان صورت و بدن کریمی و ساکت در مناظره جنجالی نود

کریمی در جست و جوی حق و ساکت در تلاش برای پنهان کردن احساساتش

کریمی و ساکتمناظره برنامه نود که شاید یکی از جنجالی‌ترین برنامه‌های تاریخ این برنامه پر مخاطب تلویزیونی باشد، با موضوعات زیادی که توسط «کریمی» مطرح شد و پاسخ‌هایی از سمت دبیر فدراسیون فوتبال، به پایان رسید. با این حال و در ادامه تلاش می‌شود با تحلیل زبان صورت و بدن این دو نفر زوایای پنهانی از این مناظره را روشن کنیم. فارغ از این که در این مناظره حق با چه کسی بوده است، تلاش می‌کنیم از روی تصاویر، زبان بدن دو طرف را تحلیل کنیم. در ضمن چون حالت چهره ساکت در این برنامه ثابت بود فقط یک تصویر را از ایشان انتخاب کردیم.

عیل کریمی

 

خشم واضح «کریمی»

در این تصویر، خشم کریمی در واضح‌ترین حالت ممکن به نمایش درآمده است. جلو آمدن فک پایین، انقباض لب‌ها با باریک شدن لب بالا و انقباض پلک‌های پایین چشم نشان دهنده خشم شدیدی است که در چهره کریمی واضح است و می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد.

 

علی کریمیاطلاع «کریمی» از حقیقت‌ها

در سمت چپ این تصویر با کمک خط لبخند کنار بینی، یک مقداری تمسخر می‌بینیم. حالت سر که رو به بالاست به همراه ژست بدنی کریمی و ابروهایش که کمی بالا رفته، نشان دهنده غرور اوست. غروری که انگار می‌خواهد به طرف مقابل بگوید: «دست تو که برای من رو است و می‌دانم که حقیقت را نمی‌گویی».

 

علی کریمینگاه‌های تمسخرآمیز «کریمی»

در این تصویر، تمسخر پررنگ‌تر شده است. کریمی با این حالت می‌خواهد ادعا کند حقیقت ماجرا را می‌داند و تلاش ساکت بی‌فایده است. با این حال، نحوه نشستن و دست چپ «کریمی» که روی دسته صندلی است این پیام را به ما می‌دهد که او عصبی است و آرامش ندارد.

کریمی و ساکت

تلاش «ساکت» در پنهان کردن خشم

درباره این تصویر و به طور کلی درباره آقای «ساکت» باید گفت که آدم بسیار آرامی است، شاید به این دلیل که زیاد در جلسات این چنینی شرکت کرده یا چون آدم درون‌گرایی است یا هر دو. «ساکت» در این برنامه نشان داد که هیجاناتش کاملا درونی است و خیلی کم بیرونی می‌شود. در این تصویر، خشم و تمسخر «ساکت» هرچند که بسیار ظریف است و تلاش زیادی در پنهان کردنش دارد دیده می‌شود.

گوشه چپ دهان وی که به سمت بالاست و خط لبخندی که در یک طرف صورت عمیق‌تر شده نشان دهنده تمسخر و لب‌هایی که به هم فشرده شده و گوشه لب‌ها سفت شده است، نشان‌دهنده خشم است. باید پذیرفت که «ساکت» خیلی خوب توانست از پس وظیفه مذاکره کنندگی اش برآید.

کاری به این که حقیقت را گفته یا خیر نداریم ولی همین که آرامش خودش را به خوبی حفظ کرد یا اساسا چنین آدمی است، چهره خوبی از او در ذهن مخاطب به جا گذاشت.

کریمی و ساکت و فردوسی‌پور

تفاوت خنده «کریمی» و «ساکت» 

در این تصویر، واضح است که آقای ساکت و کریمی از هم فاصله گرفته‌اند که این رفتار معنادار است و به این ادبیات، فاصله جویی می‌گوییم. آدم‌هایی که تمایل ندارند با هم رابطه‌ای داشته باشند، این چنین کنار هم می‌ایستند.

با این حال، وضعیت سر «ساکت» که بالاست، نشان می‌دهد که خودش را بازنده نمی‌داند و غرور خودش را دارد اما دست چپ که روی میز است، نشان می‌دهد که این سطح از انتقاد باعث شده تا کمی احساس ضعف بکند اما تلاش می‌کند تا این احساسش را همچون تمام لحظات دیگر مناظره، پنهان کند و به خوبی در این زمینه موفق شده است.

درباره لبخند «کریمی» هم در این عکس باید گفت که لبخندش دروغین است و او همچنان عصبی است که از انقباض لب‌ها و به خصوص دست‌های به هم فشرده اش به راحتی می‌توان این ماجرا را فهمید. حالا شاید به دلیل دوربین یا هر مسئله دیگری تلاش می‌کند تا چهره دیگری از خودش نشان دهد که واقعی نیست.

کریمی برنده مناظره بود؟!

شاید بپرسید چرا مردم طبق نظرسنجی‌ها، «کریمی» را پیروز این مناظره می‌دانند؟ درباره عصبی بودن کریمی باید گفت که مردم می‌دانند او برون‌گراست و هیجاناتش را به راحتی بروز می‌دهد. با این حال، به نظر می‌رسد که او مسائلی را می‌داند اما مدرکی برای اثباتش ندارد و همین باعث اضطرابش شده است. در این بین، شاید نگرانی از آینده به دلیل حرف‌هایی که می‌زند، به صورت ناخودآگاه به سمت او آمده و استرسی شده باشد.

در همین شرایط، «ساکت» خیلی هوشمندانه یک سری مسائل واقع شده را مطرح کرد. بهتراست بگوییم این حق‌خواهی «کریمی» را مردم درک کردند و پذیرفتند که او آدم هیجانی است و به دلیل دروغ یا تهمت یا هر چیز دیگری مثل این‌ها عصبی نشده است، بنابراین از او راضی‌تر بودند.

این نظر کارشناسی به نوشته محسن عبداللهیان در تاریخ ۲۵ بهمن۱۳۹۶ در ضمیمه شماره ۱۹۷۵۸ زندگی سلام در روزنامه خراسان صفحه سوم منتشر گردیده است.

لینک مقاله

تحلیل زبان صورت و بدن کریمی و ساکت

یک کارشناس زبان صورت درباره چهره‌های قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد می‌گوید

این پیش داوری‌ها به هیچ وجه قابل اتکا نیست

محسن عبداللهیان، دارای مدرک تخصصی تشخیص ریز حالت‌های چهره از آمریکا(نویسنده کتاب زبان صورت) – به طور کلی در جوامع مختلف و به خصوص در کشورهایی که مردمانش با بیشتر ماجراها، احساساتی برخورد و گاهی برداشت‌های احساسی‌شان را به عنوان دلایلی منطقی مطرح می‌کنند، این ماجرا تبدیل به معضل شده و در دنیای واقعی بهتر است این پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌ها را کنار بگذاریم. چهره‌های مختلف به دلایل متفاوت ممکن است به شکل‌هایی دربیاید که ما مدعی شویم این چهره قابل اعتمادتر است یا این چهره قابلیت اعتماد کمتری دارد. البته نه تنها چهره بلکه بعضی رفتارها، می‌تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد.

فاکتورهای اعتمادساز چهره

ما انسان‌ها وقتی عادت می‌کنیم احساسی را در چهره خودمان بیشتر داشته باشیم (به طور مثال غم یا شادی)، فاکتورهای غیرقابل اعتماد بودن را از چهره خودمان دور می‌کنیم. مختصات چهره ما وقتی احساساتش را راحت نشان بدهد، احساس بی آزار بودن و رک بودن را به طرف مقابل منتقل می‌کند. به طور مثال در هنگام بروز احساس غم در صورتی که برای مدتی در انسان ماندگار شود، به طور کلی ماهیچه‌های صورت به سمت پایین کشیده می‌شود.

بنابراین وقتی ما می‌خواهیم از فردی خواهشی داشته باشیم یا وقتی احساس شادی در انسان ماندگار می‌شود، با بالا رفتن دو طرف دهان به گونه‌ای که گونه‌ها برآمده و چین‌خوردگی گوشه بیرونی نمایان می‌شود، به دیگران این نظریه را منتقل می‌کنیم که قابل اعتمادتر هستیم.

آثار خشم و شادی و ترس بر چهره

اگر خشم به دلایلی در چهره یک فرد ماندگار شود، ابروها به سمت پایین و یکدیگر کشیده سپس پلک‌های پایین چشم کمی برآمده می‌شوند و پلک‌های بالا کمی بالا می‌روند که به عبارت ساده به این حالت چشم غره می‌گوییم. در این بین و به طور مثال، فردی که در روستا و زیر نور آفتاب کار می‌کند، به خاطر استفاده از نیروی بدنی و فعالیت فیزیکی احساس خشم در او به وجود می‌آید و ناخودآگاه چهره‌اش جدی تر به نظر می‌رسد در صورتی که ممکن است خشم در او نهادینه نشده باشد.

شاید در ظاهر، این افراد غیرقابل اعتماد به نظر برسند اما این برداشت قطعی و ۱۰۰درصدی نیست. به طور کلی افرادی که خشم، نفرت و ترس در چهره شان ماندگار می‌شود، افرادی غیر قابل اعتماد، مرموز و شرور به نظر می‌رسند با این حال، این ویژگی‌ها نباید باعث شود که ما در ذهن مان به افراد برچسب بزنیم. وقتی در فکرمان به این نتیجه برسیم که فلان آدم مرموز است یا غیر قابل اعتماد و … این مسائل کم کم در ذهن مان تبدیل به باور می‌شود. هرچند می‌دانیم که درباره آن ها مطمئن نیستیم.

چهره‌‌هاطیف غیرقابل اعتماد تا قابل اعتمادترین چهره

از نظر علمی، طیف حالت‌های چهره یک نفر از غیر قابل اعتمادترین تا قابل اعتمادترین چهره به تصویر کشیده است. این تصویر توسط محققان یک دانشگاه ساخته شده است. در تصویر سمت چپ، چهره‌ای خشن تر می بینیم چون گوشه داخلی ابروها به سمت پایین است و از نشانه‌های خشم و نفرت است که باعث غیرقابل اعتماد شدن فرد می‌شود. در تصویر سمت راست، گوشه داخلی ابروها به سمت بالاست که در بروز شادی خودش را نشان می‌دهد.

استخوان بالای بینی در چهره‌های غیرقابل اعتماد بیشتر تورفتگی دارد. گونه‌های برآمده‌تر و شفاف‌تر، باعث می‌شود تا ما احساس کنیم با فردی قابل اعتمادتر روبه رو هستیم. در قسمت چانه هم وقتی این عضو استخوانی‌تر باشد و بیشتر استخوان چانه دیده شود، باعث غیرقابل اعتمادتر شدن چهره می‌شود. با این حال، این‌ها پیش‌فرض و پیش داوری‌هایی هستند که به هیچ وجه قابل اتکا نیست چون هر لحظه ممکن است انسان تغییر کند.

حسن جوهرچیجوهرچی مورد اعتماد مخاطب بود

در این تصویر از مرحوم «حسن جوهرچی»، هیچ نشانه‌ای از احساسات منفی وجود ندارد که لازم باشد درباره او احساس خطر یا ناامنی بکنیم. طبق توضیحات مطرح شده، این تصویر عاری از نشانه‌هایی همچون خشم و نفرت است یعنی نشانه‌هایی همچون به سمت هم آمدن ابروها، اخم، رفتن لب بالا به سمت بالا و چین روی بینی را نمی‌بینیم و برعکس در این تصویر، برآمدگی گونه‌ها حس خوبی را به ما منتقل می‌کند.

مرحوم جوهرچی در بیشتر اوقات با توجه به شخصیتی که در پی احساسات در چهره‌اش دیده می‌شد، چنین حس خوبی را به مخاطب منتقل می‌کرد و ما هم حس مثبتی به وی داشتیم. بنابراین او یکی از شخصیت‌هایی بود که کارگردان‌ها هم نقش‌های مثبت به او می‌دادند چرا که به راحتی اعتماد مخاطب را به نقش خودش جلب می‌کرد.

الهام حمیدیحمیدی مثبت اندیشی‌اش را به ما القا می‌کند

در این تصویر هرچند شادی «الهام حمیدی» ساختگی و ژستی برای عکس است و حقیقی نیست اما برآمدگی گونه و نبودن علایم احساسات منفی در چهره این بازیگر خانم، مثبت اندیشی‌اش را به ما به عنوان یک مخاطب القا می‌کند.

چهره‌هایی که به اصطلاح باز هستند یعنی ابروها از هم فاصله دارند، گونه‌ها درشت‌تر هستند و فاصله چشم و ابرو کمی بیشتر است، باعث می‌شود تا ما احساس کنیم می‌توانیم به آن فرد و افکارش اعتماد کنیم. بیشتر این ویژگی‌ها در صورت خانم حمیدی دیده می‌شود.

این مقاله در تاریخ ۱۴ بهمن۱۳۹۶ در ضمیمه شماره ۱۹۷۴۹ زندگی‌سلام در روزنامه‌خراسان صفحه اول منتشر گردیده است.

لینک مقاله

 

زندگی سلام 19749

تحلیل زبان بدن کی روش بعد از قرار گرفتن ایران در گروه مرگ ۲۰۱۸

تحلیل زبان بدن کی ‌روش بعد از قرار گرفتن ایران در گروه مرگ

خشمگین، نگران و ناراضی!

جام جهانی 2018

بعد از صعودی دلچسب به عنوان اولین تیم به جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، همه چیز می توانست خیلی بهتر از الان پیش برود تا تیم ملی با صعود از مرحله گروهی، تاریخ ساز شود اما شد آن چه که نباید می شد! تیم ملی کشورمان در جام جهانی با پرتغال که در رده سوم رنکینگ فیفا بعد از آلمان و برزیل قرار دارد، با اسپانیا که در رده ششم رنکینگ فیفا و بهترین تیم سید ۲بود و با تیم مراکش که بدون گل خورده به جام جهانی صعود کرده است، هم گروه شد.

با توجه به جوک هایی که برای تیم ملی ایران به دلیل قرار گرفتن در گروه مرگ ساخته شده، تحلیل زبان بدن «کی‌روش»، مربی تیم ملی کشورمان گویای خیلی چیزها درباره گروه مرگ خواهد بود.

کارلوس کی روشلحظه قطعی شدن قرعه ایران

لبخند کی‌روش در این عکس فقط بر روی گونه هایش دیده می شود و خبری از آن در دور چشم ها نیست بنابراین لبخندی مودبانه است که کی‌روش نتوانسته دروغین بودن آن را پنهان کند. در کنار این لبخند، فشرده شدن لب ها به یکدیگر که از گوشه های دهانش بیشتر مشخص می‌شود، نشان دهنده خشم اوست. در خور ذکر است که خشم همیشه به معنای عصبانیت نیست، نارضایتی هم یکی از معانی خشم است. همچنین احساس ترس و نگرانی از کشیدگی افقی لب پایین کی روش با توجه به قرار گرفتن ایران در این گروه، برداشت می شود.

کارلوس کی روش

عکس کی‌روش در پیامش به مردم

در این عکس به نظر می رسد که کی‌روش دست به سینه است. یکی از ساده ترین مفاهیم این نوع ایستادن در زبان بدن، گارد گرفتن در برابر یک ماجرا یا شخص است. به نظر می رسد که دلیل دست به سینه بودن کی‌روش در این عکس، معذب بودن اوست. این معذب بودن نشان می دهد او قرار است حرف هایی بزند که نمی خواسته بگوید و احتمالا به جایی رسیده که چاره دیگری برایش نمانده است اما در نهایت تصمیم گرفته که حرفش را با تمام حاشیه هایی که ممکن است برایش داشته باشد، بزند.

اگر به سمت راست گونه کی‌روش در این عکس نگاه کنید، گوشه سمت راست لب او بیشتر از طرف دیگر به سمت بالا کشیده شده است. لبخند یک طرفه نشانه احساس تمسخر است و در این جا چون کی‌روش گفته «برایم اهمیتی ندارد که آن ها نمی خواهند من صحبت کنم، می توانند مرا اخراج کنند!» آن تمسخر و تحقیر، حقیقی بودن این جمله اش را تایید می کند، زیرا اغلب اوقاتی می توانیم بگوییم مسئله ای برایمان بی‌اهمیت است که آن مسئله در ذهنمان تحقیر شده باشد و دیگر برایمان مهم نباشد.

زبان بدن کی‌روش نشان می دهد او در حرفش صادق است و شاید فشار بالای این گروه سخت، باعث شده تا به این جمع بندی برسد که اخراج، به نفع اوست!

کارلوس کی روش

رفتارهای او در اولین مصاحبه اش

رفتارهای کی‌‌روش در این ویدئوی کوتاه که لحظاتی بعد از مشخص شدن گروه ایران گرفته شده است، به طور کامل مشخص می کند که از قرعه ایران به شدت ناراحت و عصبانی است.

رنگ خشمگین بودنش در لحظه به لحظه این ویدئو از لحظه دست دادن به خبرنگار تا پایان صحبت هایش به وضوح در رفتارهایش دیده می شود.

اگر این ویدئو را با دقت ببینید، متوجه خواهید شد که کی‌روش در تمام لحظاتی که مشغول صحبت کردن است، به دوربین و خبرنگار نگاه نمی کند و بیشتر اوقات سرش پایین است یا به دور دست نگاه می کند. این نوع دزدیدن نگاه ها نشان می دهد که او نمی خواسته در این لحظات صحبت کند و شوکه شده است اما به هر دلیلی مجبور است صحبت کند.

جمع بندی زبان بدن کی روش

در مجموع نارضایتی شدید او از این شرایط کاملا روشن است و در لحن صحبت هایش به نظر می رسد که شرایط را به هیچ وجه آن گونه نمی بیند که بتواند تیم را به مرحله بعدی که هدفش بوده، برساند.

این نگرانی، لحظه ای او را بعد از قطعی شدن هم گروه های ایران آرام نگذاشته است. همچنین با توجه به تمام عکس ها و ویدئو های منتشر شده از کی‌روش تا این لحظه و با برداشت هایی که از زبان بدن او می‌شود، به نظر من او به جایی رسیده که اگر به خواسته هایش توجه نشود، رفتنش قطعی است و لحظه ای در گرفتن این تصمیم درنگ نخواهد کرد. اصلا شاید هم بیشتر دوست داشته باشد تا به قول پیام فیس بوکی اش، او را اخراج کنند.

نویسنده : محسن عبداللهیان، دارای مدرک تخصصی تشخیص ریز حالت های چهره از آمریکا و نویسنده تنها کتاب «زبان صورت»

این مقاله در تاریخ ۱۲ آذز ۱۳۹۶ در ضمیمه شماره ۱۹۶۹۷ زندگی سلام در روزنامه خراسان صفحه سوم منتشر گردیده است.

لینک مقاله

تحلیل کارشناسی زبان بدن مسی و رونالدو

لبخند دروغین مسی در مقابل خود برتر بینی رونالدو!

محسن عبداللهیان، دارای مدرک تخصصی تشخیص ریز حالت‌های چهره از آمریکا (نویسنده کتاب زبان صورت)

مراسم انتخاب بهترین‌های سال فوتبال جهان در حالی به پایان رسید که رونالدو برای پنجمین بار برنده توپ طلا شد. آن چه در این مطلب به آن اشاره خواهد شد، واکاوی زبان صورت و بدن «مسی» و «رونالدو» از عکس‌های  منتشر شده از این مراسم، قبل از اعلام بهترین بازیکن سال جهان است. یکی دست دادن مسی با پسر رونالدو، دیگری دست دادن مسی با رونالدو و عکس های لحظه ورود این دو نفر به سالن مراسم .

مسی و رونالدو

واکنش اطرافیان به این دیدار

اگر بخواهیم در اولین قدم، به افراد پشت سر «رونالدو» و «مسی» با دقت بیشتری نگاه کنیم، تعجب و غافل‌گیری را در صورت «لوکا مودریچ» (۱) و «مارسلو» (۲) می بینیم که نشان می‌دهد توقع دیدن چنین صحنه‌ای را نداشتند. احتمالا توقع این که رونالدو با پسرش به دیدن مسی بیاید، برای افراد پشت سر وی حاوی پیام‌هایی است.

نکته جالب‌تر، خنده یک طرفه «جورجو کیه لینی» (۳) (فرد پشت سر رونالدو) است که بیانگر تمسخر اوست. باید توجه داشت که تمسخر به معنای کم اعتبار دیدن موضوعی نسبت به موضوع دیگر است. بنابراین به نظر می‌رسد که «کیه لینی» این رفتار را نپسندیده است.

اینستا (۴)  هم در پشت مسی، ظاهرا خیلی بی‌تفاوت است اما اگر به سمت چپ چهره‌اش دقت کنید، ابرو و گوشه دهانش کمی به سمت بالا کشیده شده که نشان دهنده کمی تعجب و تمسخر از سمت اوست. اگر این دو واکنش اطرافیان یعنی تعجب و تمسخر را در کنار هم قرار بدهیم، متوجه جو به وجود آمده در سالن درباره این دیدار خواهیم شد.

مسی و رونالدو

این لبخند مسی در لحظات ابتدایی ورودش به سالن، شاید کاملا دروغین نباشد اما از سر خوشحالی درونی هم نیست که این موضوع نشان دهنده احتمال شکست او در این شب است یعنی خودش چنین احتمالی می داده و امیدوارانه به این مراسم نیامده است.

لبخند یک طرفه روی صورت رونالدو در این تصویر نشان دهنده احساس تمسخر و حالت دور چشم های وی نشان دهنده شادی اوست. زمانی که انسان خودش را برتر از رقبا می داند، چنین لبخندی بر صورتش نقش می بندد. توجه داشته باشید این لبخند نشان دهنده تحقیر نیست و فقط نشان دهنده حس خود برتر بینی رونالدوست. نکته دیگر، شست های رونالدو است که آن ها را رو به بالا گرفته است. این وضعیت شست ها نشان دهنده قدرت، رضایت از خود و اعتماد به نفس بالای اوست.

مسی در زمان دست دادن با پسر رونالدو

مسی در زمان دست دادن با پسر رونالدو، تقریبا چهره‌ای جدی به خود گرفته که در چشم‌ها، پلک‌ها، لب‌ها و حتی در ابروهایش به وضوح قابل تشخیص‌است. این نوع چهره بیانگر خشم هم هست. توجه داشته باشید که خشم همیشه به معنای عصبانیت نیست و به معنای جدیت هم می‌تواند باشد.

انسان گاهی ناباوری و شک خودش را به یک اتفاق، با خشم نشان می‌دهد. به طور مثال و احتمالا این سوال برای مسی پیش آمده که چرا رونالدو با پسرش در این مراسم شرکت کرده و دست در دست پسرش به سراغ او آمده است. این چهره مسی می‌تواند تا حدودی نشان دهنده بدبینی او هم باشد که این رفتار رونالدو را نپسندیده و شاید تصور کرده که رونالدو با این رفتارش، قصد فخر فروشی به او را داشته است.

فراموش نکنید سه سال پیش و در شرایطی مشابه، رونالدو درباره پسرش به مسی گفته بود: «پسرم، خجالت ‌نکش از مسی! او خیلی خجالتی است.» با توجه به این نکته، شاید هم مسی با چهره جدی می‌خواسته به پسر رونالدو اجازه خجالت کشیدن ندهد و برخورد بهتری با وی داشته باشد. در این تصویر، نحوه نشستن مسی هم جالب است.

ظاهرا او بین زمین و هوا یا نشستن و بلند شدن مردد است که نشان دهنده دو دل بودن اوست که نمی‌داند این رفتار رونالدو از روی تحقیر است یا هدف مثبت دیگری داشته است. در این عکس به دست مسی هم دقت کنید، بند انگشت‌های مسی منقبض و سفت شده که نشان دهنده محکم دست دادن مسی با پسر رونالدو است. پیام این رفتار می‌تواند دست کم نگرفتن پسر رونالدو و به نوعی احترام گذاشتن به او باشد.

مسی و رونالدو

تفاوت مسی و رونالدو در ابراز صمیمیت

در این تصویر لبخندهای حقیقی مسی و رونالدو را می بینیم. بر خلاف دیدار با پسر رونالدو که جنبه های مثبت و منفی درباره آن مطرح بود، مسی و رونالدو در این عکس بدون هیچ حاشیه ای با یکدیگر خوش و بش می کنند که این لبخندها، واقعی و نشان دهنده صمیمیت است. در این تصویر، خجالتی بودن پسر رونالدو که قبلا هم به آن اشاره شده بود، قطعی می شود چون سر پسرش به سمت پایین است.

در این تصویر مسی نسبت به رونالدو صمیمی تر برخورد می کند. رونالدو دست چپش را روی بازوی مسی گذاشته که نشان دهنده احترام و تایید است اما از موضع برابر یا حتی بالاتر. اما مسی با دو دست به رونالدو دست داده که این صمیمیت بیشتری را نشان می دهد.

جالب است بدانید افراد معمولا زمانی این گونه با دیگران دست می دهند که هنگام ورود طرف مقابل کمی معذب می شوند اما مسی بعد از چند لحظه تصمیم می گیرد برخورد اول را اصلاح کند و برخورد صمیمانه تری داشته باشد.

این مقاله در تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۶ در ضمیمه شماره ۱۹۶۶۷ زندگی سلام در روزنامه خراسان صفحه سوم منتشر گردیده است.

لینک مقاله

تصویر مقاله زندگی سلام

سینماگران زبان صورت را یاد می‌گیرند

زبان صورت: آموختن حقیقت پشت کلام افراد

محسن عبداللهیان متخصص زبان صورت معتقد است که دانستن این علم حقیقت پشت کلام افراد را رو می‌کند، او قصد دارد تکنیک‌های زبان صورت را در قالب جلسات تخصصی به هنرپیشه‌های ایرانی آموزش دهد.

سینماگران زبان صورت را یاد می‌گیرند

محسن عبداللهیان متخصص علم زبان صورت در گفتگو با خبرنگار مهر درباره برپایی سلسله نشست‌های تخصصی آموزش زبان صورت در انجمن بازیگران سینمای ایران توضیح داد: زبان بدن علمی است که در ایران شناخته شده است و با دانستن این علم می‌توان از روی رفتار بدن انسان‌ها به واقعیت پشت کلام هر فرد پی برد اما صورت افراد هم دارای زبانی است که در ایران چندان شناخته شده نیست اما می‌توان با شناخت این علم از حقیقت پشت کلام هر فرد پرده برداشت.

او با بیان این که زبان صورت انسان‌ها قابل ترجمه شدن است، اضافه کرد: صورت انسان عضلاتی دارد که خیلی حرکات ریزی را در خود دارد و در کمتر از یک ثانیه حقیقت پشت کلام انسان را رو می‌کند. زبان صورت توانایی تشخیص حرکات چهره، حالات چهره و تعبیر و تفسیر آنهاست. مثلاً وقتی شما از حرف فرد دیگری ناراحت می‌شوید اما بنابر مصلحت لبخند می‌زنید، با دانستن علم زبان صورت است که می‌توان حالات غم و ناراحتی را در چهره شما دید.

عبداللهیان درباره ارتباط این علم با دنیای سینما بیان کرد: با توجه به این که این علم از طریق تشریح حرکات عضلات چهره انجام می شود، اگر هنرپیشه‌ها و دست اندرکاران سینما این علم را بیاموزند، دیگر نیازی نیست که همیشه حسی بازی کنند و می‌توانند به صورت تکنیکال به ایفای نقش بپردازند.

او ادامه داد: گاهی هنرپیشه حس می‌گیرد و مثلاً حالات غم و ناراحتی را دارد اما با دستور کات، برای بار دوم قادر نیست همان حس قبلی را به خود بگیرد و با یاد گرفتن این تکنیک می‌‍تواند به صورت تکنیکال حالت غم خود را حفظ  کند.

بازی و صورت

این متخصص زبان صورت یادآور شد: انسان دارای هفت حس اصلی و حرکات جانبی و تلفیقی در صورت خود است که می‌توان این حس‌ها را شناخت و ترجمه کرد.

او درباره میزان استفاده هنرپیشه‌های سینمای دنیا از این تکنیک‌ها توضیح داد: من آمار رسمی ندارم اما اگر چه گاهی در سینمای هالیوود و برخی آثار سینمای ترکیه شاهد استفاده از یکی دو تکنیک علم زبان صورت بوده‌ام اما به صورت کامل تاکنون در هیچ یک از آثار سینمایی دنیا ندیده‌ام که هنرپیشه‌ها همه این حالات را به کار گرفته باشد.

ما سعی داریم به شکل کامل زبان صورت را آموزش دهیم تا همه هنرپیشه‌ها بتوانند به صورت کامل از این تکنیک استفاده کنند.

عبداللهیان در خاتمه با اشاره به برپایی این جلسات تخصصی در انجمن بازیگران سینمای ایران گفت: ما سعی داریم به شکل کامل زبان صورت را آموزش دهیم تا همه هنرپیشه‌ها بتوانند به صورت کامل از این تکنیک استفاده کنند و به شکل حساب شده و برنامه‌ریزی شده آن را به کار بگیرند.

انجمن بازیگران سینماى ایران، اولین جلسه از سلسله  نشست‌هاى  تخصصى در سال ۱۳۹۳ خود را به موضوع بازى صورت اختصاص داده که با حضور محسن عبدالهیان در روز سه شنبه ۲۵ شهریور ساعت ۱۸ در محل خانه سینما، خیابان بهار جنوبى، کوچه سمنان برگزار مى‌شود. محسن عبداللهیان، اولین متخصص زبان صورت در ایران و داراى مدرک تخصصى شناسایى و تشخیص حس‌ها و حالات چهره از آمریکا است.

این گفت‌وگو در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۹۳ در سایت خبرگزاری مهر منتشر گردیده است. جهت بازدید از مقاله فوق می‌توانید به لینک درج شده در زیر مراجعه فرمایید.

لینک مطلب

محسن عبداالهیان متخصص تشخیص ریز حالت‌های چهره و زبان بدن، نویسنده کتاب زبان‌صورت اولین کتاب به زبان فارسی در زمینه تشخیص ریز حالت‌های چهره و مبتکر تنها نرم‌افزار آموزشی شناخت ریز حالت‌های صورت (شرح صورت) در ایران است.